نقش معلم در تربیت دانش‌آموزان

انسان موجودى است که با جبرهاى گوناگونى همراه است؛ یعنى رفتارهایى که از خود بروز مى‌دهد تحت تاثیر عواملى است که از پیش از تولد و دوران انعقاد نطفه تا محیط، تغذیه و وراثت، در او موثر بوده‌اند. هر چه آدمى بتواند بر این جبرها فایق آید، تربیت او بهتر و صحیح‌تر است.

اساسا کار معلمان و دست‌اندرکاران تعلیم و تربیت این است که بتوانند این عوامل جبرى را به نحو احسن به فرد منتقل کنند یعنى وراثت خوب، محیط مناسب، تغذیه حلال و تربیت درست را براى او ایجاد کنند تا زمینه انتخاب آزاد و آگاهانه او فراهم آید یا اینکه اگر کسى عوامل جبرى نامناسبى او را احاطه کرده‌اند، معلم به گونه‌اى عمل کند که بتواند تاثیر این عوامل را بشکند و از آن میان، راه درست را بنمایاند.

اگر شخصیّت معلّم دارای صفات انسانی از قبیل: مهرورزی، نوع‌دوستی، درست‌کاری، همکاری، خویشتن‌داری و ایمان باشد، طبعاً تقلید از چنین ویژگی‌هایی، سلامت روانی کودک و امنیت آینده جامعه را تضمین خواهد کرد. با این توصیف، «معلّم» به عنوان یکی از مهم‌ترین الگوهای مورد وثوق جامعه، نقش بسیار حسّاسی در رفتار افراد جامعه، به ویژه در میان دانش‌آموزان داشته و آموزش و پرورش نیز بیش از هر زمان دیگری به عنوان رکن اصلی توسعه و بالندگی اجتماعی و فرهنگی جامعه قلمداد شده و به منزله قدرتمندترین ابزار شکل‌دهی آینده یک کشور و پایداری و تداوم تاریخ و فرهنگ یک جامعه به شمار می‌رود. بنابراین باید پذیرفت که کیفیّت و قابلیّت‌های معلّمان شاغل در نظام آموزشی، آیینه تمام نمای کیفیّت آموزش و پرورش آن جامعه‌اند.

معلّم نه تنها از طریق آموزش که از طریق نقش الگویی خویش، درهای معرفت و دانش را به روی انسان می‌گشاید و راه و رسم زندگی را برای وی ترسیم می‌نماید و انسان را به مراحلی از کمال می‌رساند که قرآن از او به عنوان اسوه و الگو نام می‌برد. لذا معلّم باید باآگاهی و درایت بتواند به تأثیراتی که مخالف با هدف دقیق و شناخته شده اوست و از دنیای خارج از مدرسه، در ذهن دانش‌آموزان ایجاد می‌شود، با توسعه ارزش‌های اخلاقی و مدنی، نقشی اساسی در تربیت اخلاقی، اجتماعی و معنوی شهروندان جامعه ایفا کند، تا با ارتقای حقوق انسانی، رفتار آزادمنشانه و تأیید ارزش‌های مورد نیاز عصر، مانند احترام به شأن و مرتبه انسان، سعه صدر، همبستگی و حمایت متقابل، افراد بشر را یاری رساند. چرا که معلّم تنها فرد ذی‌صلاح و ذی‌نفوذی است که می‌تواند با شناساندن ارزش‌های اجتماعی، از نسلی به نسلی دیگر، آن‌ها را متناسب با اجتماع و در عین حال روشن فکر، مترّقی و متجدّد بار آورده و نحوه نگرش وی به زندگی را تغییر دهد. در چنین رسالتی است که سنگینی و عمق مسئولیت معلّم آشکار می‌شود. زیرا آموخته‌های وی مستقیماً در خانواده و جامعه منعکس شده و افراد بشر را در ورود بهتر به زندگی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی یاری رسانده و با پرورش منابع انسانی به توسعه مادی و معنوی جامعه کمک می‌کند.

معلم در دبستان پیشرو و مسئول تمام افرادیست که زیر دست او تربیت می‌شوند. در واقع رفتار معلم تاثیر بسزایی بر رفتار و خلق و خوی دانش‌آموزان خواهد داشت. همانطور که می‌دانید افراد زیادی در سیستم‌های آموزشی مشغول به کار هستند که فعالیت‌هایشان به طور مستقیم و غیر مستقیم بر تربیت دانش‌آموزان تاثیر می‌گذارد اما در این بین معلم نقش برجسته‌تری دارد. رابطه‌ای که دانش‌آموز با معلم دارد رابطه‌ای باطنی و معنوی است. هر دانش‌آموز در محیط خانواده رفتارهایی آموخته و شخصیت او تا حدودی شکل گرفته است اما هنوز شکل ثابتی ندارد و انعطاف‌پذیر و قابل تغییر می‌باشد.

دانش‌آموز پس از خانواده وارد اجتماع جدید مدرسه می‌شود. او در این اجتماع رفتار و عادات خود را مورد بازنگری قرار داده و شخصیت خود را تکمیل و تثبیت خواهد کرد. بانفوذترین فردی که در این مرحله می‌تواند به او کمک کند معلم است. دانش‌آموز معلم را الگوی خود قرار می‌دهد و از رفتار و اخلاق معلم سرمشق می‌گیرد. دانش‌آموز تمامی اعمال و رفتار معلم را زیر نظر داشته و از آن‌ها الگوبرداری خواهد کرد. رفتار معلمان در این مدرسه با یکدیگر، رفتار آن‌ها با مدیر مدرسه، با سرایدار و دانش آموزان بر تربیت تک تک دانش‌آموزان تاثیرگذار خواهد بود.

دانش‌آموز از تمامی رفتارهای معلم از جمله نحوه اداره کلاس، اخلاق و رفتار معلم، وقت‌شناسی، رعایت عدالت، رعایت نظم، مهربانی، خوشرویی، ادب، خیرخواهی و… درس می‌گیرد. معلم فقط آموزش دهنده نیست بلکه الگویی با نفوذ در تعلیم و تربیت می‌باشد. محدوده اخلاقیات معلم فراتر از خود اوست بنابراین نمی‌تواند نسبت به رفتار خود بی‌تفاوت و آزاد باشد. معلم ابتدا باید به تهذیب نفس خود پرداخته و سپس به تعلیم و تربیت دانش‌آموزان بپردازد.

اهداف هستند که در زندگی جهت کار، فعالیت و ارتباطات فردی در جامعه را مشخص می‌کنند. در صورتیکه دانش‌آموز از اهداف تربیتی معلم آگاه باشد فعالیت‌های خود را با فعالیت‌های معلم هماهنگ خواهد کرد. در واقع باید این باور را در دانش‌آموزان به وجود آورد که مدرسه مکانی مقدس برای آموختن درستکاری، انسانیت و دینداری است. به عنوان مثال اگر می‌خواهیم دانش‌آموزان ما عاشق وطن باشند باید با تعلیم و تربیت این مهم را در ذهن آنان بیافرینیم و انجام این کار توسط معلم امکان‌پذیر است.

شناخت ارزش‌ها

ارزش‌ها در هر جامعه‌ای برگرفته از فرهنگ، مذهب، آیین و رسوم و گرایش‌های جامعه می‌باشند. این ارزش‌ها با توجه به ابعاد مکانی، زمانی و اجتماعی در هر جامعه‌ای متفاوت هستند. خانواده و وراثت درونی در شکل‌گیری ارزش‌ها بسیار مهم هستند اما بهترین مکان برای پرورش اصول ارزشی مکانی است که آموزش رسمی در آن انجام می‌شود و این آموزش توسط معلم انجام خواهد شد.

یک معلم خوب با روش‌هایی همچون مهربانی، احترام به شخصیت دانش‌آموز، انجام بازی‌ها، به‌کارگیری روش‌های غیر مستقیم نظیر برنامه‌های هنری و قصه‌گویی، پرهیز از سرزنش دانش‌آموز در مقابل دیگران، دروغ نگفتن، اجتناب از سخنان زشت و حفظ آراستگی ظاهری دانش‌آموزان را با تعالیم اسلامی و انسانی آشنا کرده و نقشی مهم در تربیت صحیح آنان خواهد داشت.

دانش‌آموزان در مدرسه پیشرو با جمله‌ای آشنا می‌شوند که در دوره تحصیل آن را از معلم خود انتظار دارند که آن جمله عبارت است از: «اگر به من درس بدهی، فراموش می‌کنم اگر مشارکتم بدهی، یاد می‌گیرم»

جمله بالا کاملا نقش یک معلم در مدرسه پیشرو را نشان می‌دهد که در مشارکت دادن دانش‌آموزان علاوه بر اجرای صحیح آموزش کاربردی و اصولی، سلوک مناسب رفتاری نیز را در نظر می‌گیرد.

ویژگی معلم اثربخش

معلم و دانش‌آموز دو رکن اصلی در آموزش و پرورش به شمار می‌آیند. تدریس کردن نه تنها یک شغل بسیار حساس و ظریف است بلکه ایفای نقش در این حرفه کار هرکسی نیست. معلم خوب می‌تواند هر فرد واجد شرایطی باشد که در حوزه‌ تربیتی فعالیت کرده و قصد دارد به موفقیت‌های زیادی در تدریس برسد. پژوهشگران معتقدند اولین و مهم‌ترین پیش‌نیاز در حرفه‌ معلمی، علاقه به تدریس است و تا زمانی که شخص به تدریس علاقه نداشته باشد، در تضمین موفقیت و پیشرفت دانش‌آموزانش ناتوان خواهد بود. البته برای پیشرفت دانش‌آموزان تنها علاقه‌ معلم کفایت نمی‌کند، بلکه دانش‌آموزان نیز باید به درس خواندن علاقه داشته باشند. معلمی که به تدریس علاقه دارد ولی نسبت به دانش‌آموزانش بی‌تفاوت است، کلاسش اغلب سرد و خسته کننده است. ویژگی‌های یک تأثیرگذار عبارت‌اند از:

- توانایی جذب دانش‌آموزان به مطالب کلاس

- علاقه به تدریس

- شناخت، درک و پرورش مهارت‌های فکری

- انعطاف‌پذیری در امر آموزش و پرورش

- مسئولیت پذیری بالا در یادگیری مسائل

- یادگیری مداوم و آگاه بودن به جدیدترین مطالب آموزشی

- استفاده از روش‌های تدریس نوین و کاربردی

- انعطاف داشتن در دادن فرصت‌های یادگیری به دانش‌آموزان

سخن آخر:

صفات شخصیتی معلم نقش بسزایی در شکل‌گیری شخصیت کودکان بازی می‌کند. کودک با پذیرش رفتارهای معلم به عنوان الگو و سرمشق هویت اجتماعی متزلزل خویش را استحکام می‌بخشد. اگر شخصیت معلم دارای صفات انسانی از قبیل مهرورزی، نوع دوستی، درستکاری، همکاری و خویشتن داری و ایمان باشد، طبیعتاً تقلید چنین ویژگیهای سلامت روانی کودک را تضمین می‌کند ولی اگر شخصیت معلم دچار اختلال و نابسامانی باشد یعنی رفتارهای خلاف هنجارهای فرهنگی و اجتماعی از او سرزند یا فاقد صفات انسانی باشد همچنین وضعی همانند سازی کودک با معلم حاصلی جز رفتارهای نابهنجار و اختلالات سازگاری نخواهد داشت. بدیهی است کودک می‌تواند ناسازگاریها را از معلمان ناسازگار و سازگاریها را از معلمان سازگار تقلید کند.

ولی مهم‌ترین و تأثیرگذارترین عامل بعد از خانواده، نقش معلم است. بنابراین یک معلم باید نسبت به وظایف خود در تعلیم و تربیت کودک واقف باشد البته باید گفت تأثیر نقش معلم در تربیت و پیشرفت تحصیلی موفقیت دانش‌آموزان بدون همکاری والدین و خود دانش‌آموز با معلم حاصل نمی‌شود. در واقع دبیر با انجام دادن فعالیت‌ها و وظایف خود نیمی از فرایند پیشرفت را پیش می‌برد و خانواده با حمایت و همدلی می‌تواند در کنار او برای تحقق هدف آموزش وتربیت قدم بردارد.

منابع:

1. شعبانی، حسن، مهارت‌های آموزش و پرورش.

2. سیف، علی اکبر، رعایت نظم و مقررات.

3. شکوهی، یکتا، محسن، تعلیم و تربیت اسلامی.

4. رشد معلم، مهر 84.

5. رشد تکنولوژی آموزشی،‌ مهر 84.

6. مبینی، سیروس، ارتباط معلم و شاگرد.

 

محمود غلامیکارشناس تعلیم و تربیت